آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات آرتین

من آرتین در 10 بهمن در روز جشن باستانی سده بدنیا آمدم حالا ما یک خانواده سه نفری خوشبخت هستیم

سفر به شمال(گیلان)

سلام قرار  بودما به مسافرت بریم بازهم به شمال کشور اما این بار به سمت گیلان رفتیم این بار از جاده چالوس به سمت رامسر رفتیم هوای تقریبا گرم بود و رطوبت خیلی زیاد .ولی چون  من و مامانی و بابایی دریا خیلی دوست داریم برامون مهم نبود فقط شب لب ساحل می رفتیم ما اول رفتیم تله کابین رامسر من وقتی 1 سال 4 ماه بودم تله کابین نمک آبرود سوار شدم ولی چون کوچلو بودم زیاد یادم نیست ولی این بار سوار شوم اول ترسیدم و بعد که ترسم ریخت حسابی لذت بردم تله کابین رامسر   بعد به روستای توریستی لیمه سرا رفتیم و در رستوران خاور خانوم که فقط غذای محلی سرو می کرد غذا خوردیم بابایی مرغ شکم پر سفارش داد که خیلی خوشمز...
16 شهريور 1393

کباب درست کردن بابایی

سلام بابایی قول داده بود برای روز جمعه برای ما کباب درست کنه چون روز جمعه تا  ساعت12 سر کار بود از شب قبل مواد آماده کرده تو یخچال گذاشته بود تا اومد فقط منقل روشن کنه و کبابها بپزه منم به بابایی تو روشن کردن منقل کمک کردم   چون حسابی گرسنه بودیم دیگه به مامانی فرصت عکس گرفتن ندادیم و سریع غذا خوردیم..   من مامانی داشتیم آلبوم عکس نگاه می کردبم که من  عکس نی نی دیدم چون شبیه من بود از مامانی خواستم عکس بزنه روی کمدم که مامانی عکس زد ولی گفت این تو نیستی عکس بابایی . عکس قدیمی ولی مامانی دوست داشت عکس تو وب من قرار بده عکس بابایی مامانی این عکس خیلی دوست داره موقعی که ت...
1 شهريور 1393
1